لغت: يمين
مستقيم , راست , درست , صحيح , واقعي , بجا , حق , عمودي , قاءمه , درستکار , در سمت راست , درست کردن , اصلا ح کردن , دفع ستم کردن از , درست شدن , قاءم نگاهداشتن